سایمانسایمان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

برای قشنگترین هدیه زندگیمان.....سایمان

بدون عنوان

گل پسرم قند عسلم خوبی عشفم؟می دونم که خدارو شکر خوبی چون به شکر خدا این روزا همش وول می خوری و منو خیلی خوشحال می کنی.عزیزم با مامان جونت و بابا جون مهربونت رفتیم خریداتو تموم کردیم.نمی دونی چه چیزای خوشگلی برات خریدیم .راستی تخت و کمدتم سفارش دادیم قراره تا 15 شهریور بیارنش.نمی دونی وقتی وسایلتو می بینم چه ذوقی برای امدنت می کنم...این روزا شبها حالم خیلی بد میشه....از یه طرف بدنم داغ می شه و سنگین می شم...از طرف دی گه هم همش می گم زودتر بیای تا من از این وضعیت راحت شم..راستی ازمایش دیابتم هم موردی نداشت و خیالم راحت شد.الان که دارم برات می نویسم تو هفته 32 هستم و یواش یواش دارم به دیدنت نزدیکتر می شم..راستی شاید اسمتو بزاریم سایمان...دوست د...
29 مرداد 1392

نگرانم...

سلام پسرم خوبی؟این روزا خیلی شیطون شدی و همش تو دلم تکون می خوری و لگد می زنی...معلومه که جات تنگ شده و منتظر امدنی....منم خیلی دلتنگنم...عزیزم اول مرداد ماه یعنی سه شنبه رفتیم سونو سه بعدی...برای اولین بار چهرتو دیدم...نمی دونی چقدر لحظه با شکوهی بود..انقدر به دلم نشستی...که دلتنگ تر شدم.یه صورت تپل دوست داشتنی...دکتر چندتا عکس ازت انداخت و بهمون داد بابایی کع از ذوق نمی دونست چی بگه..همینطور تو مانیتور داشت نگاهت می کرد..دکتر همه اعضای بدنتو بهمون نشون داد...گفت ماشاله بچتون درشت و قد بلنده..کلشم گندست عین مامانش خیلی خدارو شکر کردم که اعضای بدنت سالمه فقط نگرانم که دیابت بارداری نداشته باشم...شنبه می رم ازمایش برای مامانی دعا کن گل پسرم م...
3 مرداد 1392
1